به نام قدرت مطلق
وادی اول: چند سالی ست که دراین وادی مانده ام و شاید سالها باشد که بمانم.تفکر،آنچه که تاکنون می پنداشتم که دارم و تنها پنداری ست که ندارم در پس هر پرده یغم و اندوه ودرمیان هرهول و هیاهو و در جان هر هراس واضطراب منی بی تفکر خفته بود کهجان را به ستوه می خواند ودل را به ناله می کاوید.
مقاله ای در باب دستور جلسه " D SAP"
بی ,جان ,ست ,وادی ,ودرمیان ,تفکر ,را به ,ست که ,هراس واضطراب ,هر هراس ,جان هر
درباره این سایت